مأموریت بابا مهدی عزیز
امروز شنبه سی ام مهرماهه .یک هفتست که بابا مهدی رفته مأموریت.مأموریتش از قزوین شروع شده و تقریباً 15 تا شهر باید بره زنجان ،مهاباد،ارومیه ،تبریز،اردبیل ،خلخال ........ من و پرهام هم حسابی دلتنگشیم.راستش اصلاً حوصله نمیکردم بیام اینجا و بنویسم.توی این یک هفته خیلی بهم سخت گذشت.تنها چیزی که کمی آرومم میکنه وجود پرهام گلمه که واقعاً مونس و همدمه برام.خیلی دلم تنگ شده.هیچوقت اینقدر از مهدی دور نشده بودم.دلم واسه دیدنش ثانیه شماری میکنه. پرهام عزیزم هم خیلی دلش تنگ شده.دائماً سراغ باباییشو میگیره.هی میگه مامان پس بابایی کی میاد.منم حسابی بغضم میگیره چون خودمم هم خیلی بی قرارم.فقط سعی میکنم جلوی پرهام خودمو حفظ کنم ک...
نویسنده :
Maman Azita
10:36